ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 28 ساله )

سلام
من یه فردی کاملا مذهبی و از خانواده ای متدین هستم.
من متاسفانه دو ازدواج نا موفق داشتم و هر دو مورد مچ گیری کردم و متوجه شدم این دو مورد با دوست پسرشون رابطه جنسی دارند حتی بعد از ازدواج!!
من سال 92 تو یه شهر دیگه سرباز بودم و تو شهر خودم با یه دختر ازدواج کردم و طی چند جلسه خواستگاری و ازدواج سنتی ولی بعد از عقد مچشو سر قرار با دوس پسرش گرفتم وخودش اعتراف کرد که دلم پیش تو نیس پیش یک نفر دیگه اس بعد از چند ماه درگیری طلاق گرفتم و هیچ شکایتی نکردم با وجود اینکه از نرم افزار وایبر تب لت دختره که خودم براش خریده بودم هم عکس پسره رو ریکاوری کردم
دوباره در تابستان سال 95 اقدام به ازدواج به یکی از دخترای فامیل و خودم در پالایشگاهی در جنوب کشور مشغول به کار شدم و 10 روز از ماه رو پیش ایشون بودم که برای اینکه هم خودم دوری و رفت و آمد اذیتم میکرد و هم ایشون و قرار بود عروسی بگیریم و بریم سر خونه زندگی خودم و حتی خونه ام خریدم که متوجه پیام دادن فردی به ایشون شدم و با هک کردن تلگرام و دسترسی به اطلاعات گوشی این دختره متوجه رفت و امد به خانه ای و قرارهایی برای داشتن رابطه جنسی با مردی متاهل که ظاهرا دوست پسر قدیمیش بود شدم و بلافاصله از طریق پلیس امنیت اخلاقی و فتا وارد شده و برای زنای محصه از این دو شکایت کردم و ضمن گرفتن طلاق حکم زنای محصنه با 100 ضربه شلاق حدی و تبعید رو گرفتم براشون
دوران بسیار وحشتناکی رو سپری کردم
اصن دوس دخترم نداشتم تو عمرم و شکستای بدی خوردم
و از هرچی جنس زن هست متنفرم و همه رو زناکار و فاسد می دونم
خیلی رو خودم کار کردم که این باور رو عوض کنم متاسفانه نتونستم
حتی اسم ازدواج یا دیدن یک زن و مرد با هم یا جمع های خانوادگی برام ازار دهنده و رنج آور است
خواهشمندم کمک کنید با تشکر


مشاور (علی محمد صالحی)

مشاوره ازدواج
با عرض سلام و احترام.
با توجه به مسائلی که برای شما اتفاق افتاده، طبیعی هست که چنین طرز فکری داشته باشید و بقول خودتون «از هرچی جنس زن هست متنفر باشید»، و هرکس دیگری هم جای شما بود همین قضیه برای اون هم رخ میداد و طرز تفکرش عوض میشد،  اما جای نگرانی نیست و مطمئن باشید همه چیز درست خواهد شد. در هر حال من چند نکته خدمت شما بیان میکنم، امیدوارم مفید باشه:
نکته اول اینکه، این طرز تفکری که برای شما ایجاد شده به آن اثرات پس ضربه میگن، که اصلی ترین درمان و راه حل آن هم، گذشت زمان است که باعث میشه از جهت روحی و فکری دوباره حالت مناسبی پیدا کنید، و برای بازیابی و ترمیم روحی خودتون، اصلا نیازی نیست شما به خودتون فشار بیارید یا کاری کنید که بخواهید این طرز تفکر خودتون رو تغییر بدید، و همین که شما میگید «خیلی رو خودم کار کردم که این باور رو عوض کنم متاسفانه نتونستم» نشون میده که بخاطر این اتفاقات، در وجود شما نوعی تعارض ایجاد شده، یعنی از یک طرف بخاطر دو ازدواج ناموفق، نسبت به جنس زن و ازدواج، بدبین شدید، و از طرف دیگه بخشی از وجود شما هنوز هم تمایل به ازدواج داره، ولی فعلا اون بخش متمایل به ازدواج در وجود شما، سرکوب میشه و فعلا اجازه اظهار وجود نداره، چون اگر الان بخواد اظهار وجود کنه توسط بخش دیگر شما که نسبت به ازدواج بدبینه، سرکوب میشه، ولی شما مطمئن باشید بعد از گذشت مدتی، اون بخش متمایل به ازدواج هم، که در وجود شماست کم کم و بتدریج خودشو نشون میده و اظهار وجود میکنه، و بخش بدبین در وجود شما کمرنگ تر میشه؛ البته این مدتی که باید بگذره تا اون هم خودشو به شما نشون بده، نسبت به هرکسی ممکنه متفاوت باشه، برای یکی ممکنه 6 ماه باشه، یکی دیگه یک سال، شخص دیگه دو سال، و در این مدت، فرصت خوبیه برای شما که در جنبه های کاری و شخصی پیشرفت کنید و بجای اینکه بخواهید روی خودتون کار کنید که این طرز تفکر رو عوض کنید، تمرکزتون رو بذارید برای پیشرفت کارتون، یادگیری مهارتهای کاربردی، ورزش و...، طرز فکر شما با گذشت زمان خودش تغییر میکنه.
نکته بعد اینکه، فردی که ما میخوایم با او ازدواج کنیم هرچه غریبه تر باشه، و ما شناخت کمتری از خودش و خانوادش داشته باشیم، ریسک ازدواج ما بالاتر میره و احتمال اینکه در آینده با مشکلات بیشتری مواجه بشیم، زیادتر خواهد بود، اما اگر فردی که با او ازدواج میکنیم برای ما شناخته شده تر باشه و مثالا خانواده اش و خودش رو سالها بشناسیم، یا فامیل باشه ریسک ازدواج ما کمتر میشه، منظور من اینه که بعد از اون مدت که شما دوباره خواستی ازدواج کنی، سعی کن با کسی ازدواج کنی که نسبت به او شناخت بیشتری داشته باشی و اگر در فامیل شما شخص مناسبی باشه بهتره که با اون ازدواج کنی، حتی اگر در برخی از فاکتورها امتیاز بالا هم نداشته باشه، حداقل ریسک ازدواج با اون کمتره و احتمال خوشبختی شما بیشتر، هرچند نفر دومی که شما با او ازدواج کردی، اون هم فامیل شما بوده ولی خوب از آب در نیامد، ولی در هر صورت ملاک اصلی، این است که نسبت به فردی که میخوایم با او ازدواج کنیم و نسبت به خانواده اش، شناخت بیشتر و کاملتری داشته باشیم. از طرف دیگه شما خودت هم دیگه یک پسر بیست ساله نیستی، و فردی هستی که دو بار قبلا ازدواج کرده، پس نمیتونی انتظار و توقع خیلی زیادی داشته باشی، منظور من اینه که حتی اگر خانم خوب و مناسبی بود که شما شناخت خوبی نسبت به خودش و خانوادش داری، حتی اگر اون هم قبلا ازدواج کرده و به هر دلیل جدا شده یا همسرش فوت کرده، برای شما مناسبتر خواهد بود، تا یک دختری که شناخت کمتری نسبت به اون داری.  
موفق و سرفراز و خوشبخت باشید
 
بیشتر بخوانید:
دلایل متداول در یک ازدواج ناموفق